استقامت و
پایداری از مسائل مهمی است که قرآن کریم به آن اشاره می کند. اندیشه مقاومت و
ایجاد طرح کلی برای مبانی این تفکر توسط رهبری، از جمله رویدادها و پدیده های موثر
بر وقایع جهان است که توانسته تفکرات و تحولات سیاسی، فلسفی و اجتماعی جهان را در
مسیر آرمان های خود شکل دهد، به نحوی که یکی از عوامل موثر بر تحولات سیاسی و
اجتماعی جهان، طرح کلی مبانی اندیشه مقاومت رهبری جامعه اسلامی بر طبق قرآن کریم می
باشد. لذا بررسی این موضوع برای تبیین مبانی اندیشه مقاومت مقام معظم رهبری از
منظر قرآن، لازم و ضروری می باشد. با سیری در رهنمودهای مقام معظم رهـبری(حفظه
الله) ایـن نکتة مهم به دست می آید که کلید واژة «مقاومت»، از جایگاه ویژه ای
برخوردار بوده و هست. ایشان از سال های گذشته تـاکنون، چه دوران ریاست جمهوری و چه
در مقام ولایت امری مسلمین جهان، دربارة «مقاومت» و فرهنگ آن، فـرمایشات ارزشمندی
داشته اند. بر طبق نظر ایشان در زمینه مقاومت جامعه مسلمین در برابر دشمنان، مبانی
و ارکانی، مطرح می شود که با بررسی این مبانی و طی مسیر بر طبق این اصول، دستیابی
به تمدن نوین اسلامی و آرمان های انقلاب اسلامی و نیز بیداری اسلامی جوامع مسلمان
مهیا می گردد. سوالی که اینجا مطرح است اینکه مبانی اندیشه مقاومت رهبری چیست؟ و
تا چه میزان با آیات قرآن کریم انطباق دارد؟
درباره مقاومت
به طورکلی، پژوهشهای علمی قابل توجهی انجام گرفته است که مقاله «اسلام گرایی؛
گفتمان مقاومت» نوشته محمود محمدی؛ مقاله «انقلاب اسلامی ایران و برسازی
هنجارسیاسی مقاومت در روابط بین الملل» اثر زهره پوستینچی؛ مقاله «بن مایه های ادبیات مقاومت در قرآن» از
سید فضل الله میرقادری و حسین کیانی و مقاله «سیاست مقاومتی در قرآن» از علی
فرزانه؛ از جمله آنها است.
نکته شایان
توجه که این مقاله را از مقالات و تحقیقات دیگر متمایز می سازد، این است که در این
تحقیق مبانی مقاومت رهبر معظم انقلاب و تطبیق این مبانی با قرآن مورد بررسی قرار
می گیردکه در هیچ یک از تحقیقات پیشین مورد تحلیل واقع نشده است.
1)معنای مقاومت
(مقاومت)
از ریشه ی قوام یا قیام در لغت به معنای به پاخاستن، برخاستن، پایدار ماندن، دوام
و ثبات است. (طریحی، ۱۳۷۵: ج۶ ص ۱۴۷؛ ابن اثیر، ۱۳۶۷ ج ۴ ص۱۲۵؛ راغب اصفهانی، ۱۴۱۳ق:
ص۶۹۰؛ قرشی، ۱۳۷۱: ج۶ ص ۴۷؛ دهخدا، ۱۳۷۷: ج۳۴ ص ۲۱۳۰۲) این واژه بر وزن مفاعله و
به معنای با کسی با هم برخاستن یا با هم از جا بلند شدن و باکسی ضدیت کردن و نیز
ایستادگی و پایداری کردن است. ازکاربردهای واژه مقاومت در فرهنگهای لغت (آذرنوش،
۱۳۸۳: ماده قام) چنین بر میآید که به رویارویی در میدان جنگ محدود نیست و هر نوع
مقاومت و پایداری در برابر عوامل برهم زننده تعادل و توازن را شامل میشود. خواه
این عامل درونی باشد، مانند امیال نفسانی یا بیرونی، مانند بیماری یا تجاوز و
اشغالگری. (میرقادری؛ کیانی، 1391: ص70).
واژه
مقاومت به صراحت در قرآن نیامده است. کاربرد مقاومت در فرهنگ اسلامی و بررسی لغوی
و تفسیری بیانگر آن است که مقاومت واژه ای بومی سازی شده است که ریشه قرآنی دارد. مقاومت
در قرآن فراتر از یک واژه یا اصطلاح و درواقع، یک فرهنگ است. قرآن وقتی میخواهد
فرهنگ مقاومت را تبیین کند و توضیح دهد، درمباحث گوناگون و در تجربههای عینی و
زنده، از واژههای استقامت، (هود: 112) صبر (بقره: ۴۵) و ثابت قدمی (بقره:۲۵۰؛
انفال: ۴۵) استفاده میکند. درمفهوم استقامت مدنظر قرآن، دوام، ثبات و انجام درست
فعل مدنظر است یعنی انسان کار را طوری انجام دهد که هیچگونه خللی در فعل او راه
پیدا نکند. (طبرسی، 1372، ج 5، ص 304؛ طوسی، بی تا، ج۶ ص۷۷) به عبارت دیگر، مراد
از استقامت آدمی در یک کار، این است که از نفس خود بخواهد که درباره ی آن امر قیام
کند و آن را اصلاح کند به طوری که دیگر فساد و نقص به آن راه نیابد و به حدّ کمال
و تمامیّت خود برسد. (طباطبایی، 1374، ج 11، ص 47؛ ابن عاشور، ۱۴۲۰ق، ج۱۱ ص۳۳۹)
مقاومت، به
معنای دفاع، ایستادگی، تسلیم خواسته طرف مقابل نشدن و تلاش در جهت تحقق بخشی به
اراده خویشتن، مفهوم وسیعی است که در همیشه تاریخ بشر و در همه عرصه ها و حتی در
دو جبهه حق و باطل وجود داشته و دارد، اما
آنجا که این مقاومت، بر اساس آموزه های اسلام شکل می گیرد، مقاومت اسلامی نام
خواهد داشت.
2)خاستگاه مقاومت
پیروزی
انقلاب اسلامی به عنوان مصداقی از مقاومت قشر مسلمان در برابر سلطه مستکبران است
که مرهون بهکارگیری استعداد رهاییبخش روایت شیعی از اسلام سیاسی در ارائه الگوی
مقاومت در برابر سلطه استکباری غرب و ارزشهای استعلایی مدرنیته غربی در برابر
ارزشهای دینی در قرن جدید محسوب میشود. مهم ترین ویژگی مکتب، اندیشه، تفکر و راه
امام خمینی(رحمه الله) به عنوان رهبر این مقاومت، تفسیر عینی و عملی مفهوم قرآنی
ایستادگی، مقاومت، تسلیم ناپذیری در مقابل طاغوت ها، مشکلات و موانع است. امام
حقیقتاً بسیاری از آیات قرآن را با عملکرد و مقاومت خود معنا کرد. خداوند رسول
خویش را این گونه به مقاومت دعوت می کند: «فَلِذالِکَ فَادعُ وَاستَقِم کَما
اُمِرتَ وَ لا تَتبِع اَهواءَهُم؛ بنابراین به دعوت پرداز، و همان گونه که مأموری
ایستادگی کن، و هوس های آنان را پیروی مکن».(شوری: 15)امام خمینی(رحمه الله) نیز با پیروی از رسول مکرم اسلام(صلی
الله علیه وآله وسلم) در برابر هر نوع تهدید، تطمیع و فریبی مقاومت ورزیدند.(خسروپور،
1398، ص 28)
استکبار
جهانی با ظلم و جور همزاد و هم ذات است. تا آغاز نهضت عظیم امام، بیش از دویست سال
از سلطه و جور کشورهای استعمارگر بر مستضعفین عالم در آسیا، آفریقا و امریکای
لاتین می گذشت. انگلیس در هند و کشورهای منطقه، فرانسه در آفریقا، الجزایر و
کشورهای دیگر و نیز برخی از کشورهای اروپایی، در کشورهای به تعبیر خودشان جهان
سوم، مشغول غارت و چپاول و استثمار بودند.بدیهی است که حضور حکومتی در قلب منطقۀ حساس خاورمیانه با
شعار ظلم ستیزی و حمایت از مظلوم حمایت می کند برای دنیای استکبار قابل تحمل نبود،
لذا از روز اولِ پیروزی انقلاب، دشمنی های خود را به اشکال مختلف آغاز کردند. امام
برای مواجهه با این تهاجم ناجوانمردانه، نظریه مقاومت را مطرح و پایه گذاری کردند
و مسیر دستیابی به سرافرازی و رستگاری در دنیا و آخرت را نشان دادند.(همان)
در حقیقت
پدیداری و ماندگاری و باروری «اندیشه مقاومت» که امروز به مؤلفهای تعیین کننده و
قدرتمند در معادلات منطقه و جهان اسلام تبدیل شده است، یکی از تأثیرات بسیار مهم و
راهبردی انقلاب اسلامی است که متأثر از آرمانها، ارزشها و اندیشههای انقلابی
بنیانگذار کبیر انقلاب اسلامی ایران و تدابیر و تصمیمهای دورنگرانه و استراتژیک
مقام معظم رهبری است.
3) مبانی اندیشه مقاومت مقام معظم
رهبری از منظر قرآن
مقاومت و
ایستادگی در هیئت یک مکتب، تفکر و راه، ویژگی برجسته رهبران الهی است و آنان در
مقابل مشکلات و موانع و به خصوص در مواجهه با جبهه باطل و طاغوت ها، مقاومت خویش
را به رخ همگان کشیدند و با تکیه بر وعده نصرت الهی به پیروزی نائل شدند. مقام
معظم رهبری، یکی از نمونه های عینی و موفق «مقاومت» در جهان معاصر هستند. در بررسی
مبانی اندیشه مقاومت مقام معظم رهبری می توان به موارد زیر اشاره کرد:
3
ـ 1)نفی نظام سلطه(سلطه ستیزی)
نفی سلطه و
سلطه ستیزی مرکز عنصر سلبی اندیشه مقاومت را تشکیل می دهد که در آن مبارزه با
هرگونه سلطه و حاکمیت قدرت های جور و بیگانه مدنظر می باشد، و اهداف دیگری چون
ریشه کنی فقر و حمایت از طبقات محروم، نفی تبعیض در روابط جامعه و نفی زیاده خواهی
اقشار قدرتمند و مبارزه با تجاوزطلبی های نظام های اقتدارگرای جهانی زیر مجموعه
سلطه ستیزی هستند. (علوی، 1391، ص 55)
نکته قابل
تأمل در این زمینه این است که یکی از اصول حاکم بر سیاست خارجی حکومت اسلامی و
روابط بین الملل آن در تمام عرصه های سیاسی، اقتصادی و... قاعدة نفی سبیل یا نفی
سـلطه اسـت که در قرآن به آن تصریح شده است:
«... وَ
لَنْ یجْعَلَ اللَّهُ لِلْکافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلاً؛ ... خداوند
هرگز راهی برای سلطة کفّار بر مسلمانان قرار نـداده اسـت.»(نساء: 141) و در صورت
اجرا شدن، راه هرگونه سـلطه و نـفوذ سیاسی، اقتصادی، امنیتی و نظامی و غیره دشمن
را می بندد.
در تفسیر
المیزان آمده است:
«معنايش[معنای
این آیه] اين است كه حكم از امروز به نفع مؤمنين و عليه كافران است و تا ابد نيز چنين
خواهد بود و هرگز به عكس نمىشود و اين خود اعلامى است به منافقين كه ديگر براى ابد
از اينكه به هدف شوم خود برسند مايوس باشند و به حكم اين آيه در همه دورهها بالآخره
فتح و فيروزى از آن مؤمنين و عليه كافران خواهد بود». (طباطبایی، 1374، ج5، ص 189)
امام خامنه
ای (حفظه الله) در این ارتباط می فرماید: «اسلام، تفکر اسلامی و روح برخاسته از
ایمان قرآنی، اجازه نمی دهد که یک ملت تـوانایی هایش سـرکوب شود و استعدادهایش پایمال
شـود. اجـازه نمی دهد که به خاطر بی اعتنایی به توانایی ذاتی او، به حالت تخدیر
شده بیفتد و دیگران بر سرنوشت او مسلط شوند».(بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله)
در تاریخ: 30/11/1388)
از این رو
طبق آیات قرآن، اگر برای خدا پا در میدان گذاشتید و ایستادگی کردید، پیروزی، قطعی
است:
«وَ لَوْ
قاتَلَکمُ الَّذینَ کفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ ثـُمَّ لا یجِدُونَ وَلِیا وَ
لا نَصیرا سُنَّةَ اللَّهِ الَّتی قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلُ وَ لَنْ تـَجِدَ
لِسـُنَّةِ اللَّهِ تَبْدیلا؛اگر كسانى كه كافر شدند به جنگ با شما برخيزند قطعا پشتخواهند كرد و
ديگر يار و ياورى نخواهند يافت. سنت الهى از پيش همين بوده و در سنت الهى هرگز
تغييرى نخواهى يافت». (فتح: 22 و 23)
این فقط
مربوط به ماجرای جنگ صدر اسلام نیست که«وَ لَوْ قاتَلَکمُ الَّذینَ کفَرُوا لَوَلَّوُا الْأَدْبارَ» سنّت
الله اسـت. بـله، آن وقتی که ما حرف حساب خودمان را بلد نباشیم، ندانیم، یا بلد
نباشیم بـگوییم و طـرح کـنیم، یا پای آن حرف نایستیم، یا وسط راه با وسوسه های
شیطانی یا وسوسه های نفس یا تنبلی ها پا سـست کنیم، مجاهدت به جایی نخواهد رسید؛
معلوم است. بحث بر سر آنجایی اسـت که: (لَینْصُرَنَّ اللَّهُ مـَنْ ینـْصُرُهُ)،
دیگر از این تأکید بالاتر نمی شود. اگر نصرت خدا بکنیم؛ نصرت خدا با فکر کردن،
اندوختن اندیشه های ناب، مطرح کردن درست آن در عالم، پای آن ایستادن، تدبیر برای
پیشبرد آن به کار بردن، در مـقابل خطرات آن سینه سپر کردن، «لَینْصُرَنَّ
اللَّهُ»؛ خدای متعال حتماً و قطعاً نصرت خواهد کرد. معنای «لَینْصُرَنَّ» این
است؛ یعنی خدا حتماً و قطعاً نصرت می کند (وَ مَنْ أَصْدَقُ مِنَ اللَّهِ قیلاً)؛
از خدا راستگوتر کیست؟. (بـیانات مـقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ:
19/10/1391)
از این رو وعدهی
الهى این است که اگر اهل حق پاى حقّ خودشان بایستند، حق پیروز خواهد شد. در همهی
مراحل اینطور است. در دوران انقلاب این را تجربه کردید، در دوران جنگ تجربه
کردید، در دوران اسارت تجربه کردید، در دوران بعد از پایان جنگ که ملّت ایران در
صدد بناى دوبارهی کشور خود برآمد این را تجربه کردید؛ در آینده هم باید این را
یقین داشته باشید که عملى است. هرجا دیدید که دشمنى زورگویى میکند، در مقابل او بایستید.
این، وظیفهی آحاد مردم، دولت مردان، نمایندگان مردم و کسانى است که این مملکت
مسئولیّتى را به آنها سپرده است. در مقابل دشمن متجاوز، در مقابل زورگوى ظالم، در
مقابل استکبارى که امروز بر ارزش هاى الهى و معنوى طغیان کرده است که مظهرش هم
دولت طاغوت و طغیانگر آمریکا است کوتاه نیایید. قدرت هاى مادّى، هیچ غلطى نمی توانند
بکنند. با ملّتى که ایستاده و به نیروى خود تکیه کرده است، هیچ کارى نمی توانند
بکنند. همهی راهها به روى آنها بسته است.(میرزایی، 1398، ص 16)
بر طبق
دیدگاه و فرمایشات رهبری در زمینه اندیشه مقاومت، جهت حرکتِ جامعه اسلامی باید ضد
استکباری و ضد سلطه باشد. ایشان معتقدند که نظام سلطه، نظام تقسیم دنیا به ظالم و
به مظلوم است. انقلاب که منطق اسلام است
«لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون» است؛ نباید ظلم کنید و نباید بگذارید به شما ظلم
بشود».(بقره: 279)
ایشان دعوا
و خصومت نـظامات سـلطه گر با جمهوری اسلامی را به خاطر همین آرمان مبارزه با سلطه
جویان می دانند و تـأکید مـی کنند که «دشـمنی دشمنان ما به خاطر این است که نظام
جمهوری اسلامی در مقابل نظام سلطه ایستاده اسـت. در مقابل عادت بدِ تقسیم دنیا به
سـلطه گر و سـلطه پذیر ایـستاده اسـت. بقیة چیزها بهانه اسـت. امروز بهانه، مسئلة
هسته ای است؛ یک روز بهانه حقوق بشر است؛ یک روز بهانه یک چیز دیگر است. آنـها مـی
خواهند نـظام جمهوری اسلامی را از ایستادگی در مقابل قلدرها و گردن کلفت ها و بـاج
بگیرها و زورگویان عـالم مـنصرف کنند؛ البته این اتفاق نخواهد افتاد. ملت ایران
توانایی خود را در میدان های مختلف اثبات کرده است. ملت ایران اثبات کرده که بدون تکیه
به آمریکا هم می شود پیـشرفت علمی پیدا کرد، هم می شود پیشرفت اجتماعی پیدا کرد،
هم می شود نفوذ بین المللی پیدا کرد، هم می شود عزت سیاسی در دنیای بشریت پیدا
کرد. این را جمهوری اسلامی اثبات کرده و آنها از ایـن نـاراحتند».(بیانات مقام
معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: 31/2/1393)
نکته قابل
تأمل اینکه برطبق قرآن کریم، خداوند هیچ راه تسلطی بر احاطه دشمنان بر مسلمانان قرار
نداده است:
«الَّذِينَ
يَتَرَبَّصُونَ بِكُمْ فَإِن كَانَ لَكُمْ فَتْحٌ مِّنَ اللّهِ قَالُواْ أَلَمْ
نَكُن مَّعَكُمْ وَإِن كَانَ لِلْكَافِرِينَ نَصِيبٌ قَالُواْ أَلَمْ نَسْتَحْوِذْ
عَلَيْكُمْ... وَلَن يَجْعَلَ اللّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا؛
همانان كه مترصد شمايند پس اگر از جانب خدا به شما فتحى برسد مىگويند مگر ما با
شما نبوديم و اگر براى كافران نصيبى باشد مىگويند مگر ما بر شما تسلط نداشتيم ...
خداوند هرگز بر [زيان] مؤمنان براى كافران راه [تسلطى] قرار نداده است».(نساء:
141)
از آيه استفاده
مي شود كه كافران نه تنها از نظر منطق، بلكه از نظر نظامى و سياسى و فرهنگى و
اقتصادى و خلاصه از هيچ نظر بر افراد با ايمان، چيره نخواهند شد. قابل توجه اينكه
در اين آيه پيروزى مسلمانان به عنوان «فتح» بيان شده در حالى كه از پيروزى كفار
تعبير به «نصيب» شده است، اشاره به اينكه اگر پيروزي هايى نصيب آنان گردد محدود و
موقت و ناپايدار است و فتح و پيروزى نهايى با افراد با ايمان مي باشد.(مکارم
شیرازی، 1371، ج 4، ص 176)
3 ـ 2) استکبارستیزی
نظریة
مقاومت به عنوان یک نظریة رهایی بخش در قالب مدل برخورد بـا سـلطه و مـبتنی بر
قدرت روایت انقلاب اسـلامی از مـتن اسـلام ناب محمدی(صلی الله علیه وآله وسلم) و
با هدف غربزدگی زدایی از نظام بین الملل نظریه پردازی شده است.( قادری کنگاوری،
1392، ص 10)
از ایـن
رو، انـقلاب اسلامی که بر پایة اسلام خواهی، عدالت و مقاومت در برابر نظام سلطه
شکل گرفته، نه تنها هرگز نمی تواند با نـظام سـلطه کـه به دنبال استعمار و
استکبارند، همزیستی مسالمت آمیز داشته باشد؛ بلکه هـمواره به دنبال تغییر معادلة
حاکم بر جهان؛ یعنی سلطه جو و سلطه پذیر است، همان گونه که در تعابیر مقام معظم
رهـبری(حفظه الله) بـدان اشـاره شده است:
«ملت ایران
کار بزرگی انجام داد؛ کار عظیمی انجام داد. در دنـیایی کـه مبتنی بر مدار زور و
زورگویی و چپاولگری قدرتمندان و زورمندان است و ملت های مستضعف در مناطق فراوانی
از عالم دایماً در زیر فـشار ایـن زورمـندان قرار دارند، در این دنیا یک موجودی،
یک هویتی سر بلند کرد کـه صـریحاً، بـدون ملاحظه، با شجاعت کامل این حرکت غلط عالم
را - که حرکت سلطه گری است و ما از آن ـ تـعبیر مـی کنیم به نظام سلطه - نفی کرد.
این کار ملت ایران است. ملت ایران نظام سـلطه را کـه مبتنی بر سلطه گر و سلطه پذیر
است، نفی کرد».(بیانات مقام معظم رهبری(حفظه الله) در تاریخ: 27/11/1393)
از این رو
از جمله مؤلفه ها و مبانی ای که بایسته است در زمینة مسئلة مـقاومت به آن اشاره
شود، استکبارستیزی است که جزء شاخصه های مهم رهنمودهای مقام معظم رهبری(حفظه الله)
در باب اندیشه مقاومت می باشد. از این رو بعد سلبی دیگر اندیشه مقاومت، نفی
استکبار و استبدادستیزی است. این عنصر؛ یعنی نفی استبداد نیز یکی از ابعاد و نیز
مبانی اندیشه مقاومت انقلاب اسلامی را تشکیل می دهد. (دهقانی فیروزآبادی؛ صادق
الحسینی، 1391، ص23)
واژه
«استکبار» که در ادبیات سیاسی انقلاب اسلامی به طور مکرر به بهره برداری میرسد،
از تعالیم قرآن کریم مایه میگیرد. این واژه که مفهوم آن اظهار علو و برتری در
زمین و بر دیگران بزرگی فروختن و خود را قاهر و مسلط دانستن است در آیات مختلف
قرآنی و برای نمایاندن ماهیت قدرت های استکباری در هر عصر و زمان و معرفی خصال و
صفات و روحیات و عملکردهایشان مطرح میگردد:
«إِن فِي
صُدُورِهِمْ إِلَّا كِبْرٌ؛ نیست در دلهاشان مگر تکبر و احساس بزرگی». (غافر: 56)
«فاستکبرتم؛
شما استکبار و گردنکشی کردید». (جاثیه: 31)
«كَذَّبُواْ
بِآيَاتِنَا وَاسْتَكْبَرُواْ عَنْهَا؛ آیات ما را دروغ شمردند و از روی تکبر از
آنها رخ برتافتند». (اعراف: 40)
این آیات از جمله آیاتی است که به صراحت واژه
«استکبار» را درباره جبهه کفر و شرک و نفاق به کار برده و این خصلت و صفت شیطانی و
نفسانی را در همه اعصار و به تمام دشمنان و مخالفان دین مبین حق تعمیم داده است.
مقام معظم
رهبری(مدظلهالعالی)، استکبار را آفت بشریت میدانند(2/6/1387) و معتقدند تعبیر
قرآنیِ استکبار بدین معناست که فرد یا دولتی برای حفظ منافع خود در امور انسانها
و ملتهای دیگر دخالت کند، حق تحمیل بر ملتها را برای خود قائل باشد، خود را آزاد
بداند و به هیچکس پاسخگو نباشد. استكبارستیزی نیز یعنی ملّتی زیر بار مداخلهجویی
و تحمیل قدرت دولت یا انسان استكبارگر نرود.(12/8/1392)
از دیدگاه
رهبری، مبارزه با استكبار برخلاف تبلیغات مستكبران، امکانپذیر و داراى آينده
است.(9/8/1375) همانطور که در قرآن آمده است: «...وَلاَ يَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ
نَّيْلًا إِلاَّ كُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ
أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ؛ ... و ضربهاى از دشمن نمىخورند، مگر اينكه به خاطر آن،
عمل صالحى براى آنها نوشته مىشود؛ زيرا خداوند پاداش نيكوكاران را تباه
نمىكند».(توبه: 120)
جمله «لا
يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا» را غالب مفسران تفسير كردهاند و گفتهاند منظور
آن است كه مجاهدان راه خدا هر ضربهاى از دشمن از جراحت، و قتل، و اسارت و مانند
آن ببينند در نامه اعمالشان براى پاداش الهى ثبت خواهد شد، و متناسب هر يك اجرى
خواهند داشت (سیدقطب، ۱۴۲۵ق، ج۳ ص۱۷۳۴؛ صادقی تهرانی، ۱۴۰۶ق، ج۱۳ ص۳۳۶؛ قرائتی،
۱۳۸۸، ج۳ ص۵۲۰) و البته با توجه به اينكه آيه مشكلات مجاهدان را بر مىشمرد، مناسب
همين معنى است. ولى اگر روى تركيببندى خود اين جمله بخواهيم تكيه كنيم و متناسب با
لغات، آن را تفسير نمائيم معنى جمله چنين است كه آنها هيچ ضربهاى بر پيكر دشمن
وارد نمىكنند، مگر اينكه در نامه اعمالشان نوشته خواهد شد.(مکارم شیرازی، 1371، ج
8، ص 187)
از این رو استکبارستیزی، موجب انزوای هیچ ملتی
نمیشود. و برعکس، عزت مردم بر اثر همین روحِ استکبارستیزی است.(1/1/1377) مقام
معظم رهبری(مدظلهالعالی) در رابطه با تکلیف مبارزه با استکبار پس از مذاکرات
فرمودند، مبارزه با استکبار و نظام سلطه تعطیلپذیر نیست و بخشی از مبانی انقلاب
است. یعنی اگر مبارزه با استکبار نباشد، ما اصلاً تابع قرآن نیستیم. در مورد
مصادیق استکبار، آمریکا اتمّ مصادیق استکبار است. ما به این مسئولین محترمی که در
قضیّه هستهای مذاکره میکنند، گفتهایم فقط در مسئله هستهای حقدارید مذاکره
کنید؛ در هیچ مسئله دیگری حق ندارید مذاکره کنید، و نمیکنند. مبارزه با استکبار
تعطیلپذیر نیست، خودتان را برای ادامه مبارزه با استکبار آماده کنید.(20/4/1394)
3 – 3) داشتن روحیه جهادی
هر کس به
چیزی ایمان ژرف و بی شائبه داشته باشد، بدون تردید در راه آن جان فشانی می کند و
از همه چیز خود برای رسیدن به آن می گذرد. بر این اساس مقاومت، زمانی پدید می آید
که ایمان و عقیده در دل ها محکم و استوار گردد. به همین خاطر پیامبر اکرم در مکه
معانی ایمانی را در دل مسلمانان ریشه دار گرداند و چون آنان به ایمانی عمیق
رسیدند، توانستند رعب و وحشت را در دل دشمنان بیافکنند و تمام سختی ها را تحمل
کنند، نمونه کامل این مقاومت را می توان در شعب ابوطالب یافت، آن جا که یاران
پیامبر با تحمل دشواری ها توانستند در برابر مشکلات و مصایب آن دوران مقاومت
نمایند و سرانجام به پیروزی دست یابند.(جمشیدی ها؛ عرفان منش، 1393، ص 15)
خداوند در
قرآن کریم می فرماید:
«الَّذِينَ
آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ فِي سَبِيلِ اللّهِ بِأَمْوَالِهِمْ
وَأَنفُسِهِمْ أَعْظَمُ دَرَجَةً عِندَ اللّهِ وَأُوْلَئِكَ هُمُ الْفَائِزُونَ؛
كسانى كه ايمان آورده و هجرت كرده و در راه خدا با مال و جانشان به جهاد
پرداختهاند نزد خدا مقامى هر چه والاتر دارند و اينان همان رستگارانند».(توبه:
20)
جهاد از
ریشه لغوی «جهد» به معنای سعی و تلاش و کوشش می باشد و جهاد بماهو جهاد، امری مقدس
و ارزشمند است و تفاوتی نمی کند جهاد در چه عرصه ای و زمینه ای باشد جهاد دفاعی یا
علمی یا سیاسی یا خدمت رسانی و... و این نکته، خود، از زیبایی های کامل ترین دین
آسمانی می باشد که امر جهاد را برای تمامی مسلمین در هر صنف و شغلی که هستند تأکید
نموده و نیز با توجه به اینکه دارا بودن روحیه جهادی یکی از مبانی اندیشه مقاومت
رهبر فرزانه انقلاب بوده، لذا ایشان کراراً به این امر توجه نموده اند و همگان را
به جهادی عظیم فراخوانده اند که در دیدار مولا با مسئولین از لسان مبارک حضرتش
شنیدیم که فرمودند:
«گاهی
اوقات غفلت از روحیه جهادی و ایثار داشته ایم.»(بیانات آقا در جمع مسئولین –
16 / 5/ 1390) و این هشدار اساسی رهبر عزیزمان؛ در سخنانی مطرح شد که معظم له در
خصوص نقاط قوت و ضعف نظام و توقعات الهی شان از مسئولین، سخن به بلاغت و فصاحت
راندند.
از این رو
دارا بودن روحیه جهادی برای مبارزه با قدرت های استکباری جهان از اصول و مبانی
قرآنی و تعالیم مربوط به تقابل با جبهه کفر و شرک و نفاق در هر عصر و زمان سرچشمه
میگیرد. چنان که خداوند متعال در قرآن کریم جبهه توحید را مخاطب قرار میدهد و
این گونه به خیزش و جهاد قهرآمیز با مستکبران زمین فرا میخواند: «وَأَعِدُّواْ
لَهُم مَّا اسْتَطَعْتُم مِّن قُوَّةٍ وَمِن رِّبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ
عَدْوَّ اللّهِ وَعَدُوَّكُمْ...؛ هر چه در توان دارید بسیج کنید، تا با این
[تدارکات]، دشمن خدا و دشمن خودتان را بترسانید...». (انفال: 60)
در این
نگاه دیگر قدرت داشتن و تلاش برای کسب قدرت نه تنها مفهومی مذموم نیست، بلکه حرکتی
متعالی است که باید به عنوان یک امر واجب بدان توجه شود و از این منظر است که تلاش
برای تشکیل حکومت الهی، وظیفه همه انبیاء و اولیاء الهی قلمداد میشود.
نکته شایان
توجه این که در اعتقاد راستین تشیع پیروی از ولایت فقیه در دوره غیبت اصلی تردید
ناپذیر برای رسیدن جامعه به خیر و صلاح می باشد این ولی فقیه است که با تدبیری
حساب شده شیعیان را از حوادث واقعه عبور می دهد و زمینه حکومت امام زمان(عج الله
تعالی فرجه شریف) را در میان توده ها فراهم می سازد. ولایت فقیه پاسدار حدود دین و
مایه دور ماندن جامعه اسلامی از آفات پیش رو است در روزگار ماکه جبهه خصم، هجومی
همه جانبه بر پیکره تشیع را در صدر امور خود قرار داده است، ولی فقیه با نیابت
امام عصر(ارواحناه له الفدا) جهت های کلی حرکت را مشخص می کند. او همچون دید بانی
مدبر اوضاع سیاسی اجتماعی و اقتصادی را رصد می کند و حملات دشمن متجاوز و طاغی را
پیش بینی و خنثی می نماید در این میان ادبیات ولی فقیه که برخاسته از متن دین که
حاوی روح کلی قرآن و روایات است، در جهت بخشی به جامعه و آحاد مردم به خصوص در
خصوص اندیشه مقاومت در برابر دشمنان از نقش بسزایی برخوردار است.(احمدی، 1393، ص
36)
در طرح کلی
مبانی اندیشه مقاومت رهبر معظم انقلاب، جهاد و فرهنگ جهادی تا بدان حد اهمیت دارد
که ایشان وظیفه اصلی خویش را گرم کردن تنور جهاد در کشور خود می دانند: «مملکت،
مملکت جهاد فی سبیل الله است. از این جهت بنده که بیشتر سنگینی بارم این است که
نگاه کنم ببینم کجا شعله جهاد در حال فرو کش کردن است و به کمک پروردگار نگذارم
ببینم، کجا اشتباه کاری می شود جلویش را بگیرم مسئولیت اصلی حقیر همین هاست».
در کلام
رهبر عرصه های جهاد در این روزگار این گونه ترسیم می شوند: امروز هم مجاهدت جوانان
و برگزیدگان در میدان های دیگر لازم است: میدان سازندگی، میدان آگاهی از کید
دشمنان، میدان تلاش برای خود سازی علمی و اخلاقی، میدان ایجاد امید در مردم و
مبارزه با دیو یاس، میدان مبارزه با تبلیغات دشمنان مستکبر، میدان وحدت و همکاری و
همبستگی ملی، ایشان یکی از بهره های جهاد با این وسعت را بخش شخصی می داند که این
اصل قضیه است (این را توجه کنید) قسمت اعظم مجاهدت در راه خدا برای شخص خود شماست:
«... عَلَيْكُمْ أَنفُسَكُمْ لاَ يَضُرُّكُم مَّن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ...؛
... به خودتان بپردازيد هر گاه شما هدايتيافتيد آن كس كه گمراه شده است به شما
زيانى نمىرساند...».(مائده: 105)
ایشان
روحیه جهادی را روحیه عدم سازش با دشمن ترسیم می کنند و جهاد فرهنگی را پایه و
اساس جهاد نظامی و سیاسی می دانند. کسانی که اهل باطل و سازشند اصلا به کار جهادی
احتیاج ندارند بروند سازش کنند و مشکلاتشان را اگر حل شد حل کنند کسانی که اهل
حقند این طور نیستند بدون کار جهادی کار سیاسی و تحرک هیچ فایده ای ندارد. کار
سیاسی باید پشتوانه جهاد نظامی داشته باشد و هر دوی این ها بدون کار فرهنگی بی ثمر
خواهد بود. (بیانات در دار با اعضای حزب وحدت اسلامی افغانستان ۲۲/۰۱/۱۳۶۹)
از این رو
ایشان در این زمینه فرمودند: «[امروز] جنگ نظامى مطرح نیست؛ امروز براى کشور ما
جنگ نظامىِ سنّتى و متعارف احتمال بسیار بسیار ضعیفى است لکن جهاد باقى است؛ جهاد
یک چیز دیگر است. جهاد فقط به معناى قتال نیست، فقط به معناى جنگ نظامى نیست؛ جهاد
یک معناى بسیار وسیعترى دارد. در بین جهادها جهادى هست که خداى متعال در قرآن آن
را «جهاد کبیر» نام نهاده و آن ایستادگى و مقاومت و عدم تبعیّت [است]. «فَلَا
تُطِعِ الْكَافِرِينَ وَجَاهِدْهُم بِهِ جِهَادًا كَبِيرًا»(فرقان: 52) از مشرکین
اطاعت نکن. اطاعت نکردن از کفّار همان چیزى است که خداى متعال به آن گفته جهاد
کبیر». (میرزایی، 1398، ص88)
و البته
براساس سنن الهی پیروزی نتیجه و ثمره مقاومت و اعتماد به وعده الهی است: «آن روز
که اسلام در ایران پیروز شد و توانست دژ آمریکا و صهیونیزم را در یکی از حساس ترین
کشورهای این منطقه بسیار حساس فتح کند، اهل عبرت و حکمت دانستند که اگر صبر و
بصیرت را به کار گیرند، فتوحات دیگر پی درپی فرا خواهد رسید؛ و فرا رسید. واقعیت
های درخشان در جمهوری اسلامی که دشمنان ما بدان اعتراف می کنند، همه در سایه
اعتماد به وعدهالهی و صبر و مقاومت و استمداد از خداوند به دست آمده است. مردم ما
همواره در برابر وسوسه ضعفائی که در مقاطع اضطراب انگیز، ندای: «إِنَّا لَمُدْرَکُونَ»(شعراء: ۶۱) سر می
دادند، نهیب زده اند که: «کَلَّا إِنَّ مَعِی رَبِّی سَیَهْدِینِ».(شعرا: 62)(9
/2/92)
3 ـ 4) فرهنگ شهادت
همان طور
که رسیدن به قله های سربه فلک کشیده بدون تحمل سختی های راه، میسر نیست، رسیدن به
آرمان های والا نیز به راحتی و بدون پشت سر گذاشتن دشواری ها و سختی ها امکان
ندارد. آرمان بلند اسلام و نظام اسلامی رسیدن به حیات طیبه است و دست یابی به اين
هدف نیز از اين قاعده مستثنی نیست.
روحیه
شهادت طلبی، یعنی مجموعه نظام ارزشی و اعتقادی كه كمال را برای آدمی محقق می سازد.
يعني باور به خدا و معاد، اعتقاد راسخ بر درستي و بر حق بودن راه اسلام ناب
محمدي(صلی الله علیه وآله وسلم)، ايستادگي در مقابل دشمن، ايثار و فداكاري جهت
حفظ ارزشهاي الهی، خستگيناپذيري و اعتقاد به احديالحسنيين (پيروزي يا شهادت در
راه خدا).
داشتن
روحیه شهادت و شهادت طلبی، یکی از مبانی اندیشه مقاومت مقام معظم رهبری بر طبق
آیات قرآن به شمار می رود. از این رو رابطه عمیقی بین موضوع مقاومت و شهادت طلبی
وجود دارد. چرا که جهاد و شهادت در راه خدا سبب تحمل زجرها و محنت هايي است كه جز
مؤمنان صابري كه صبر جميل را در درگاه الهي پيشه خود ساخته اند، كسي را ياراي تحمل
آنها نيست. مؤمناني كه حقيقت ايمان در قلب آنها راسخ شده باشد، تنها توان چنين
صبري را دارند؛ صبري كه صاحب آن، با لذت، دشواري ها را به جان مي خرد، نه با سختي؛
زيرا مؤمن، عاشق سوختن در پيشگاه معشوق است. بنابراين، چون مؤمن بدين معني صابر
است و صابر هم شهادت طلب است، پس بايد مؤمن شهادت طلب باشد. (ذبیح، 1385، ص 32)
قرآن كريم
در اين زمينه مي فرمايد:
«وَ
كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيِّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما
أَصابَهُمْ في سَبيلِ اللّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللّهُ يُحِبُّ
الصّابِرينَ؛ و چه بسيار پيامبرانى كه همراه او تودههاى انبوه كارزار كردند و در
برابر آنچه در راه خدا بديشان رسيد سستى نورزيدند و ناتوان نشدند و تسليم [دشمن]
نگرديدند و خداوند شكيبايان را دوست دارد». (آل عمران: 146)
باید اذعان
کرد که دستاورد اساسی حضرت امام خمینی در رهبری انقلاب اسلامی، احیاء اسلام ناب
محمّدی(صلی الله علیه وآله) و مهمترین ویژگی آن احیاء فرهنگ شهادت و ایثارگری بود.
با مروری گذرا در فرایند نهضت امام خمینی و قوام نظام اسلامی و نیز بیانات و
اندیشه مقاومت رهبری به خوبی می توان دریافت که اگر فرهنگ شهادت طلبی و ایثارگری
نبود، نه انقلاب به پیروزی می رسید و نه نظام اسلامی دوام می یافت. اهمیت این
موضوع سبب شده است که روحیه شهادت و شهادت طلبی به عنوان یکی دیگر از مبانی اندیشه
مقاومت رهبری مطرح باشد. از این رو بنابر دیدگاه مقام معظم رهبری راه پر افتخار و
عزت مندانه ملت ایران و ناکامی دشمن ادامه داشته و دارد:
«ملّت
ایران با فداکاری شهیدانش و با صبر و پایداری آزادگان و جانبازانش و با گذشت و
بزرگواری خاندان های آنان، توانست خود را به قلّه های عزّت برساند و راه روشن خود
به سوی آینده را بگشاید». (7/ 4/92)
«کشور ما
در این مدّت بیشترین تهدید و عناد و خباثت را از استکبار دریافت کرده و ملّت ما در
این مدّت، بیشترین ایمان و ایستادگی و افتخار را کسب کرده است. ما سخن قرآن را در
عمل تجربه کردیم که می فرماید: «إنَّ کَیدَ الشَّیطانِ کانَ ضَعیفاً»(نساء: 76) و
می فرماید: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوا وَّ الَّذِینَ هُم
مُّحْسِنُونَ»(نحل: ۱۲۸) و می فرماید:«وَ إِنَّ اللهَ عَلی نَصْرِهِمْ لَقَدِیرٌ»(حج: 39) ما افق آینده را در
برابر ملّت خود و جهان اسلام، روشن می بینیم و با اعتماد روزافزون به وعده الهی،
راهی را که امام خمینی عظیم ترسیم کرده است، با عزم راسخ ادامه می دهیم: «وَالْعَاقِبَةُ
لِلْمُتَّقِینَ»(قصص: 83)».(11/8/82)
با توجه به
بیانات رهبری و دیدگاه ایشان مبنی بر رکن بودن فرهنگ شهادت و شهادت طلبی و نیز با
بررسی قرآن کریم و روایات معصومان(علیهم السلام) می توان گفت که فرهنگ شهادت طلبی،
یکی از مهم ترین راهکارهای اجتماعی دین برای تحصیلِ هدفِ پیشین است بدین بیان که
این فرهنگ، با تزکیه مؤمنان و تقویت روح ایمان، تعبّد و غیرت دینی در آن ها و نیز
تقویت روحِ ایثار و تعاون و صبر و ولایت پذیری و احیای فریضه امر به معروف و نهی
از منکر در جامعه اسلامی، جامعه دینی را اقتدار، عزّت و استحکام می بخشد و بدین
صورت از دین و ارزش های متعالی آن پاسداری می کند.(عابدینی، 1396، ص 28)
«به همه
ملت ایران عرض کنم: شکست یک ملّت آن وقتی اتفاق می افتد که معتقد بشود که نمی
تواند کاری انجام بدهد؛ این اولِ شکست هر ملتی است.»(6 /1/93) و «نظام اسلامی، چون
متکی به ایمان های مردم و به عواطف مردم است، در مقابل همه قدرت های مادّی جهان،
هم می تواند از خود دفاع کند، هم می تواند طرف مقابل را وادار به اعتراف به عجز کند».(6
/ 1/93)
مسئله قابل
توجه این است که بر طبق اندیشه مقاومت رهبری، شهادت که نتیجه سلامت روان، روحیه
شجاعت و انتخاب آگاهانه است، مقاومت و پویایی جامعه را به دنبال دارد، چرا که ریشه
در قدرت، قوت، صبر، استقامت، مبارزه با کفر، انسجام، آخرت خواهی و ظرفیت بالا دارد
و این عوامل در مجموع، مقاومت جامعه را بالا برده و اجتماعی را متحرک و پویا و
سازنده می سازد. شهیدان، مقاومت و پویایی جامعه را تضمین می نمایند و به جامعه
ظرفیت روحی می بخشند و ضعف و سستی را از بین می برند و هر جامعه ای که افراد آن
این گونه باشند، مشمول رحمت و نصرت خداوند هستند، و دیگر شکست نخواهند خورد:
«إِن
يَنصُرْكُمُ اللّهُ فَلاَ غَالِبَ لَكُمْ...؛ اگر خدا یاریتان کرد، دیگر کسی بر
شما غلبه نمی کند». (آل عمران: 160)
زنده
نگهداشتن یاد و نام شهید و بزرگداشت زمان و مکان شهادت و مدفن و الگوسازی از شخصیت
و سیره زندگی و حماسه ایثارگرانه شهید، بخشی از وظائف جامعه نسبت به شهید می باشد.
بزرگداشت و تکریم شهید در جامعه؛ یعنی بزرگداشت و تکریم فرهنگ شهادت و تمام نیکی
ها و ترویج روحیه ایثارگری و فداکاری برای ارزش ها و دفاع از جامعه و سرزمین
اسلامی. فرهنگ و روحیه ای که قوام بقاء جامعه و نظام و سرزمین اسلامی، همواره
نیازمند به آن می باشد. و این مطلبی است که تمام ملل و کشورها در چارچوب جهان بینی
و ارزش های خود به منظور حفظ استقلال و دفاع از موجودیتشان در برابر بیگانگان و
مهاجمان مورد توجه و اهتمام جدی آنان قرار دارد.(عابدینی، 1396،ص 29)
از این رو همان
طور که جهاد، رشادت و شهادت، سبب عزت مسلمانان می شود، سرباز زدن از جهاد و شهادت،
سبب سلطه دشمنان کینه توز بر اسلام و مسلمانان می گردد. با گسترش فرهنگ جهاد و
شهادت طلبی، لرزه بر اندام دشمنان می افتد و آنها را از نفوذ در دژهای اسلام،
مأیوس و ناامید می کند و چه بسیار پر برکت است برای مسلمانان و چه وحشتناک است
برای دشمنان اسلام. پس تنها گسترش و رواج فرهنگ جهاد و شهادت استقرار عدل جهانی را
بدنبال خواهد داشت و فاصله گرفتن از این فرهنگ، یعنی ذلّت و ضلالت جوامع و دور
ماندن از قافله نور و هدایت است. از این رو رهبری فرموده اند که:
«ملت، اگر
معنای شهادت را فهمید و دانست که برای آرمان ها چگونه می شود رفت و جان فدا کرد،
آن وقت می تواند بی دغدغه و با استقلال زندگی کند؛ زیرا مرگ دیگر مانعی برایش
نیست. اگر جز این باشد، دشمن او را از مرگ خواهد ترساند و مثل بعضی از کشورها،
بعضی از دولت ها و بعضی از ملت هایی خواهد شد که در مقابل دشمنان، ضعف نفس نشان می
دهند».(26/ 2/75)
۳-۵. استقلال و خودباوری
یکی از
مبانی قابل توجه در اندیشه مقاومت رهبری که ریشه قرآنی نیز دارد، مساله «خودباوری»
و «استقلال» است. خودباوری، اعتماد به نفس یا عزت نفس به معنای ایمان به توانایی
های ذاتی و استعدادهای درونی خویش بر مبنای توکل بر خداوند تعبیر شده است. قرآن کریم
مسلمین را در صورت داشتن چنین ایمانی ثابت واستوار، فاتح وپیروز می شمارد: «وَ لا
تَهِنُوا وَ لا تَحْزَنُوا وَ أَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ؛ شما
مسلمانان نه در كار دين سستى كنيد و نه از فوت غنيمت و متاع دنيا اندوهناك باشيد
زيرا شما فاتح و پيروزمندترين مردم و بلندمرتبهترين ملل دنيا هستيد اگر در ايمان
خود ثابت و استوار باشيد.» (آل عمران: ۱۳۹)
این آیه
دلالتى است بر اينكه علت وهن و اندوه مسلمانان آن روز اين بوده كه ديدهاند عدهاى
مجروح شدهاند، و كفار قوىتر از آنان و بر آنان مسلط هستند. به خاطر همین، دچار
سستى و اندوه شدند. از نظر واقعيت خارج هم همين طور بوده، چون مشركين در آن روز هر
چند كه به تمام معنا بر لشكر اسلام غالب نشدند، و جنگ به نفع آنان و شكست مسلمين
پايان نيافت، وليكن شديدترين صدمه را به مؤمنين زدند، چون هفتاد نفر از سران و
شجاعان مسلمين كشته شد، و تازه همه اين مصيبتها در داخل سرزمينشان به ايشان وارد
شد، و اين خود باعث وهن و حزن آنان گرديد.
خداوند
متعال، اين جمله را مطلق آورد، و بالا دست بودن مسلمانان را مقيد به هيچ قيدى به
جز ايمان نكرد تا بفهماند شما مسلمانان اگر ايمان داشته باشيد نبايد در عزم خود
سست شويد، و نبايد به خاطر اينكه بر دشمنان ظفر نيافتهايد و نتوانستهايد از آنان
انتقام بگيريد اندوهناك گرديد، براى اينكه ايمان امرى است كه با علو شما قرين و
توأم است، و به هيچ وجه ممكن نيست با حفظ ايمان خود زير دست كفار واقع شويد، چون
ايمان ملازم با تقوا و صبر است، و ملاك فتح و ظفر هم در همين دو است، و اما قرح و
آسيبهايى كه به شما رسيده، تنها به شما نرسيده بلكه طرف شما (مشركين) هم اين
آسيبها را ديدهاند، و روى هم چيزى از شما جلوتر نيستند، تا باعث وهن و اندوه شما
شود. (طباطبایی، ۱۳۷۴: ج4 ص۳۹)
خودباوری،
شکوفایی استعدادها و دستیابی به استقلال را دربردارد و استقلال در همه ابعاد سیاسی،
فرهنگی و اقتصادی نیز متقابلا، باعث پیدایش روحیه خودباوری و عزت نفس می شود.
(۱۱/۱۲/ ۱۳۷۳) رهبری، مقاومت دربرابر ظلم و ستم و گرفتن حق را از عوامل خودباوری
معرفی می کند. به عقیده ایشان، ملتهای مسلمان در هر منطقه از دنیا که هستند، اگر
تصمیم بر ایستادگی برای اسلام و نصرت آن داشته باشند، پیروز خواهند شد.
(۱۸/۱۱/۱۳۷۱)
از نگاه
قرآن کریم نیز، خودباوران اهل مقاومتند. (بقره: ۴۵) تلاش تبلیغاتی غرب و عناصر آن
در داخل کشور، پیش ازپیروزی انقلاب استوار بود تا خود را قوی و غالب، و جهان را
ناچار از پذیرش الگوی فرهنگی و رفتاری خود نشان دهد. این تلاشها تا حدودی نیز مؤثر
واقع شده بود و افرادی در دانشگاهها، مدارس، ادارات و اجتماعات، باورشان شده بود
که باید مثل غربیها کار کرده، مشابه آنان رفتار کنند و تقلید از آنها را در زمینه
های گوناگون محور عمل و اندیشه قرار دهند. در نتیجه ی پدید آمدن چنین معنایی، روح
استقلال، خودباوری و توجه به تواناییها و ابتکار و نوآوری از جامعه ایران رخت
بربست. وقوع انقلاب اسلامی در کشور، پایانی بر این راه رو به بن بست بود که با طلایه
داری امام آغاز گردید و با رهبری امام خامنه ای همچنان ادامه دارد. رهبر معظم
انقلاب، مقوله استقلال و خودباوری و مقابله با قدرتهای مداخله گر و سلطه جو را یکی
از پایه های اصلی انقلاب اسلامی به شمار می آورند. «استقلال» به معنای قهرکردن با
کشورها نیست، بلکه به معنای مقابله با قدرتهای مداخله گر و نفوذ کشورهاست که
نتوانند منافع آن کشور و ملت را، تحت الشعاع منافع خودشان قرار دهند. (۲۰/۱۱/۱۳۹۲)
ایشان، در
سالروز بیعت تاریخی فرماندهان و کارکنان نیروی ارتش با امام راحل، یکی از زوایای
بسیار مهم حادثه نوزدهم بهمن را زنده کردن احساس استقلال در نیروی هوایی و سپس
ارتش دانستند؛ زیرا زمینه ساز روحیه
خودباوری و تکیه بر ظرفیت های درونی شد. رهبری، در این سخنرانی بیشترین تاکید را
بر موضوع استقلال کشور معطوف کردند و ۲۵ مرتبه از واژه استقلال برای تاکید بر روحیه
خودباوری و تکیه بر ظرفیت های درونی کشور و عدم وابستگی به قدرت های بیگانه
استفاده کردند. (۲۰/۱۱/۱۳۹۲)
نتیجه گیری
یکی از
مفاهیم کلیدی طرح شده در باب دستیابی به تمدن نوین اسلامی و پیشرفت همه جانبه
جوامع اسلامی و عدم وابستگی به قدرت های شرقی و غربی و نیز بیداری اسلامی جامعه
مسلمین، بررسی مبانی اندیشه مقاومت مقام معظم رهبری از منظر قرآن کریم می باشد.
کنکاش و تبیین «اندیشه مقاومت» که در مقابل سلطه پذیری، سازش پذیری و تسلیم معنا و
مفهوم می یابد، به سبب اهمیت این موضوع برای رهایی و استقلال ملل اسلامی از
دشمنان، لازم می نماید. از جمله مبانی اندیشه مقاومت رهبری می توان به نفی نظام
سلطه و سلطه ستیزی، داشتن روحیه جهادی، استکبارستیزی، شهادت طلبی و خودباوری اشاره
کرد. با توجه به اهمیت و ضرورت این مبانی، توصیه راهبردی معظم له ترویج این اندیشه
به صورت نظری و عملی است، به گونه ای که به چارچوبی برای «گفتمان سازی»، «شبکه
سازی» و «جریان سازی» مقاومت در برابر نظام سلطه نه تنها در جغرافیای ایران
اسلامی، بلکه در قلمرو حضور همه ملت های آزاده جهان تبدیل شود. به نظر می رسد در
صورت عملی کردن طرح کلی مبانی اندیشه مقاومت مقام معظم رهبری که منطبق بر آیات
قرآن کریم است، می توان شاهد ظهور جریان جهانی مردمی مقاومت در سراسر گیتی بود که
منافع سلطه گران در تمام این کره خاکی را به مخاطره افکنده و معادلات بین المللی
را به سود مستضعفین تغییر دهند.
از این رو
پیشنهاد می شود که باید بر اساس این طرح کلی مبانی اندیشه مقاومت رهبری، راهبرد
«عمق بخشی و درونی سازی مقاومت»را در دستور کار قرار داد و بر پایه آن به بازتعریف و تبیین «مقاومت
سیاسی»، «مقاومت فرهنگی- اجتماعی» و «مقاومت اقتصادی» برای عمق بخشی هرچه بیشتر به
مولفه های قدرت نرم انقلاب اسلامی در جغرافیای کشور پرداخت و از رهاوردها آن مسیر
پیشرفت و ایستادگی در برابر جنگ ترکیبی تمام عیار دشمن را طی کرد.
فهرست منابع
*قرآن کریم
الف)کتب
1)آذرتاش، آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی فارسی، تهران، نشرنی، چاپ
۶، ۱۳۸۳.
2)ابن اثیر جزری، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث و الاثر،
قم، اسماعیلیان، چ۴، ۱۳۶۷.
3)ابن عاشور، محمد طاهر، التحریر و التنویر، لبنان ـ بیروت،
مؤسسه التاریخ العربی، ۱۴۲۰ق.
4)دهخدا، علی اکبر، لغت نامه، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۷.
5)ذبیح. علی رضا، عرفان سرخ (تاثير فرهنگ شهادت طلبي درحفظ ارزشهاي
ديني)، تهران، نشر مرکز پژوهش های صدا و سیما، 1385.
6)راغب اصفهانی، حسین، مفردات الفاظ القرآن، بیروت، دارالشامیه،
چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
7)رضايى اصفهانى، محمدعلى، تفسير قرآن مهر،
قم، پژوهشهاى تفسير و علوم قرآن، چاپ: 1، 1387.
8)سیدقطب، فی ظلال القرآن، بیروت ـ لبنان،
دارالشروق، ۱۴۲۵ق.
9)صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن
بالقرآن و السنه، قم، فرهنگ اسلامی، ۱۴۰۶ق.
10)
طباطبايى،
محمدحسين، الميزان فی تفسیر القرآن،
چاپ 5، قم، جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1374ش.
11)
طبرسی، فضل بن حسن، مجمع
البیان فی تفسیر القرآن، تهران،
فراهانی، 1374.
12)
طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین،
تهران، مرتضوی، چ۳، ۱۳۷۵.
13)
طوسی، محمد، التبیان فی
تفسیرالقرآن، بیروت ـ لبنان، دار احیاء التراث العربی، بی تا.
14)
قرائتی، محسن، تفسیر نور،
تهران، مرکز فرهنگی درسهایی از قرآن، ۱۳۸۸.
15)
قرشی، علی اکبر، قاموس قرآن،
تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ۶، ۱۳۷۱.
16)
كاكایی، عبدالجبار، بررسی تطبیقی
موضوعات پایداری درشعرایران وجهان، تهران، انتشارات پالیزان، بهار1380.
17)
مكارم شيرازى، ناصر، تفسير
نمونه، چاپ دهم، تهران، دار الكتب الإسلامية، 1371ش.
18)
میرزایی، صلح، اندیشه مقاومت
از منظر حضرت آیتالله خامنهای، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی، 1398
ب) مجلات و نشریات
1)احمدی، اسماعیل، «روحیه
جهادی، ویژگی ها و شاخصه ها»، روزنامه کیهان، ش 47، 1393.
2)جمشیدی ها؛ غلامرضا، عرفان
منش، ایمان، «رابطه علوم انسانی اجتماعی با گفتمان و الگوی اسلامی ـ ایرانی.
پیشرفت»، مجله معرفت فرهنگی اجتماعی، ش 20، پاییز 1393.
3)خسروپور، معصومه، منطق، هدف و قدرت مقاومت در
اندیشه رهبر معظم انقلاب، مجله پاسدار اسلام،شماره 447 و 448، اردیبهشت و خرداد 1398.
4)دهقانی فیروزآبادی؛ جلال، صادق الحسینی، محمد، «گفتمان
مقاومت؛ واقعیت یا رویا»، شبکه تحلیلی نخبگان، 1391.
5)عابدینی، محمدجواد، «شهید و شهادت طلبی»، گنجینه معارف، ش 12،
1396.
6)علوی، طاها، «مولفه های گفتمان انقلاب
اسلامی؛ سلطه ستیزی و نفی استکبار»، روزنامه رسالت، ش 7690، 27 آبان 1391.
7)فرزانه، علی، «سیاست مقاومتی در قرآن»، روزنامه
کیهان، شماره 21080، 1394.
8)قادری کنگاوری، روح الله، «نظریه مقاومت در روابط بین الملل؛
رویکرد ایرانی ـ اسلامی نفی سبیل و برخورد با سلطه»، مجله سیاست دفاعی، ش 82،
بهار 1392.